رهبر معظم انقلاب در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) تبیین کردند
دوستدار ایران ایمان و امید را زنده نگه می‌دارد

سعی دشمنان این است که با به رخ کشیدن مشکلات معیشتی و تورم و گرانی، جوان ایرانی را ناامید کنند، در حالی که اولاً همه این مشکلات قابل رفع است و به توفیق الهی برطرف خواهد شد. ثانیاً مشاهده مشکلات باید موجب افزایش انگیزه برای یافتن راه‌های رفع آن‌ها و کمک به افرادی شود که در میدان برای حل آن‌ها تلاش می‌کنند. ثالثاً پدیده‌های امیدآفرینِ بسیار و پرشماری در کشور وجود دارد که بدخواهان نمی‌خواهند این پدیده‌ها دیده شوند.
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع پرشکوه، عظیم و پرشور مردم قدرشناس و وفادار در سی‌و‌چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، امام راحل را از سرآمدان تاریخ ایران خواندند و با تبیین سه تحول بزرگی که امام در سطح کشور، امت اسلامی و سطح جهان به وجود آورد، گفتند: «ایمان» و «امید» امام، عامل نرم‌افزاری و به وجودآورنده این تحولات عظیم تاریخی بود و هرکسی و هر مجموعه و جریانی که به «ایران، منافع ملی، بهبود اوضاع اقتصادی، پیشرفت کشور و عزت ملی» علاقه‌مند است، باید همه سعی خود را در تقویت «ایمان» و «امید» مردم و جامعه به کار گیرد.
 
هیچ کس نمی‌تواند امام را از حافظه تاریخ حذف کند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امام بزرگوار را پرچم برافراشته رسالت‌های الهی در عصر جاهلیت‌های مسلح قرن‌های اخیر خواندند و با اشاره به نیاز همه مسئولان و مردم به خصوص جوانان به شناخت ابعاد این شخصیت عظیم، افزودند: امام نه فقط سرآمد روزگار ما بلکه از سرآمدان تاریخ ایران است که هیچ کس و هیچ جریانی قادر به حذف او از حافظه تاریخ و یا تحریفِ «مؤثر، طولانی و ماندگار» او نخواهد بود، چرا که خورشید را نمی‌توان پشت ابر پنهان کرد.
 
ایشان با اشاره به ابعاد شگفت‌انگیز شخصیت امام در «دانش‌های دینی، ایمان و تقوا، استحکام شخصیت و قوت و اراده، قیام لله و سیاست‌ورزی انقلابی، و ایجاد تحول در نظام بشری»، افزودند: جمیع این ابعاد در هیچ‌یک از سرآمدان تاریخ ایران دیده نمی‌شود؛ به همین علت امامِ یگانه ما، همیشه زنده خواهد بود و چهره درخشان خود را با صدای رسا به همه معرفی خواهد کرد.
 
امام با انقلاب به ملت هویت داد
رهبر انقلاب در تبیین تحولات بی‌سابقه‌ای که امام در ایران، امت اسلامی و جهان ایجاد کرد، گفتند: امام با به وجود آوردن انقلاب اسلامی و پیروزی آن به دست مردم، ساخت سیاسی سلطنتی را به مردم سالاری، حکومتی دست‌نشانده و ذلیل را به نظامی مستقل و متکی بر عزت ملی، رژیمی ضد دین را به نظامی اسلامی، استبداد را به آزادی و بی‌هویتی را به هویت ملی تبدیل کرد و یک ملت چشم‌دوخته به دست اجانب را به نیروی معجزه‌آفرین «ما می‌توانیم» مجهز ساخت که برطرف‌کننده همه مشکلات حال و آینده خواهد بود.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تشریح ابعاد تحول امام در سطح امت اسلامی، به ایجاد بیداری اسلامی، تحرک و آمادگی نسبی در امت اسلامی و تبدیل مسئله فلسطین به موضوع اول جهان اسلام اشاره کردند و گفتند: امام در کالبد افسرده ملت فلسطین جان دمید و اکنون روز جهانی قدس نه تنها در ایران بلکه در پایتخت کشور‌های غیر اسلامی هم به صحنه حمایت از مظلومان فلسطینی تبدیل شده است.
 
خروج از انفعال در مقابل مادی‌گری و جلب توجه ملت‌ها به معنویت، محور اصلی تحول امام در سطح جهان بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن، گفتند: آن شخصیت عظیم، رنگ معنوی را در دنیا احیا کرد که هجوم شدید مراکز سیاسی و رسانه‌ای سلطه‌گران به مسائل و موضوعات معنوی و تلاش مبتذل آن‌ها برای ترویج مادی‌گری، واکنشی در مقابل این تحول است.
 
ایمان و امید دو نرم‌افزار امام در تحول‌آفرینی
سخنان رهبر انقلاب در جمع انبوه بی‌شمار مردم در حرم مطهر امام خمینی، با بررسی عوامل سخت‌افزاری و نرم‌افزاریِ کمک‌کننده به امام بزرگوار در روند تحول‌آفرینی‌های تاریخی ادامه یافت.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، صفحات کاغذ و نوار‌های ضبط صوت را تنها عوامل سخت‌افزاری امام برای رساندن پیام‌ها و سخنان‌شان به مردم برشمردند و تأکید کردند: آنچه امام را به آن فعالیت‌های معجزه‌آسا قادر ساخت، دو عامل مهم نرم‌افزاری یعنی «ایمان» و «امید» بود. ایشان با اشاره به سخنان استاد شهید مطهری بعد از ملاقات با امام خمینی در پاریس، افزودند: مطهری که خود کوه ایمان بود، در امام چهار ایمان مشاهده کرد: «ایمان به هدف، به راه، به مردم و بالاتر از همه، ایمان به خدا».
 
رهبر انقلاب ایمان به خداوند را در مسیر امام یعنی مبارزه با دشمنان خدا، به معنای ایمان و اعتماد به وعده‌های الهی دانستند و با استناد به آیات متعدد قرآن مجید، افزودند: پروردگار وعده داده است که هرکس او را یاری کند، از نصرتش برخوردار شود؛ وعده داده که گام‌های مؤمنان را ثابت و مستحکم گرداند، مدافع مؤمنان باشد و حق و هرچیزی را که به نفع مردم است، ماندگار سازد و باطل را همچون کف روی آب، دچار زوال و نیستی کند.
 
ایشان با فاصله‌گذاری میان اسلامی که امام به آن مؤمن بود با اسلام سرمایه‌داری و اسلام التقاطی روشنفکران بی‌اطلاع، افزودند: امام به اسلام کتاب و سنت همراه با اجتهاد متقن و فهم درست، ایمان داشت و برداشت‌های به اصطلاح روشنفکران مدعی، اما بی‌خبر از اسلام را قاطعانه رد می‌کرد؛ همان‌طور که با اسلام افراد متحجر مخالف بود که با برداشتی سطحی احکام سیاسی، حکومتی و اجتماعی اسلام را رد و بی‌مسئولیتی را ترویج می‌کنند.
 
امام به رأی مردم اعتقاد عمیق قلبی داشت
رهبر انقلاب درباره بعد دیگری از ایمان امام یعنی «ایمان به مردم»، گفتند: امام با درک عمیق آیات الهی، به انگیزه‌ها و عمل مردم از جمله به رأی آن‌ها، اعتماد و اعتقاد عمیق قلبی داشت و در مقابل برخی اظهار نگرانی‌ها می‌گفت «من مردم را بهتر و بیشتر از شما می‌شناسم».
 
ایشان، وفاداری ملت به راه امام، بردباری و ایمان خانواده‌های شهدا، مجاهدات جوانان و اجتماعات عظیم مردم در بزرگداشت دین و مسائل دینی و انقلابی را نشان‌دهنده صحت و عمق شناخت امام از ملت دانستند و افزودند: تعبیر «جمهوری» در نام حکومت یعنی جمهوری اسلامی، ناشی از اعتماد و اعتقاد امام بزرگوار به مردم است.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان نمونه‌ای از عمق تفکر مبنایی امام خمینی به جمهوریت، گفتند: امام (رض) همان‌گونه که در اواخر عمر تصریح کردند به اولین رئیس‌جمهور رأی نداده بود، اما، چون برای مردم اعتبار قائل بود، حکم همان رئیس‌جمهور را تنفیذ کرد.
 
رهبر انقلاب در تبیین «امید» به عنوان دومین عامل نرم‌افزاری در چندین دهه فعالیت تحول‌آفرین امام گفتند: «امید» عنصر دائم و موتور حرکت امام عظیم‌الشأن بود؛ به‌گونه‌ای که در دهه ۲۰ از قیام لله سخن می‌گفت، در دهه چهل عملاً وارد میدان قیام شد و در دهه ۶۰، در دل طوفان‌های مهیب نظامی-امنیتی و سیاسی، خم به ابرو نیاورد.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امید دائم امام و پرهیز همیشگی ایشان از یأس را ناشی و متکی بر ایمان آن شخصیت جاودانه برشمردند و گفتند: امام همان‌گونه که خود می‌فرمود، هیچ گاه دچار ناامیدی نشد و معتقد بود وقتی ملت چیزی بخواهد، حتماً محقق می‌شود. ایشان با اشاره به تأثیر متقابل و فزاینده ایمان روشن و امید حقیقی بر یکدیگر، افزودند: امید با حرکت همراه است و با تنبلی نمی‌سازد و کسانی که برای رسیدن به سرمنزل مقصود، به بی‌تحرکی و نشستن روی می‌آوردند در احادیث مذمت شده‌اند.
 
ملت ایران قوی و دشمنان ضعیف‌تر شده‌اند
رهبر انقلاب پس از برشمردن ابعاد ایمان و امید امام، آحاد ملت به‌خصوص جوانان خوش‌روحیه و پر تلاش کشور را به عمل به درس‌های امام بزرگوار برای پیمودن راه طولانی و انجام کار‌های بزرگ پیش رو فراخواندند و گفتند: بدون تردید مهم‌ترین درس و توصیه ایشان به ما، ادامه دادن راه او، نگهبانی از میراث او و دنبال کردن تحول سه گانه‌ای است که در سطح کشور، امت و جهان ایجاد کرد.
 
ایشان اقتضائات و ابزار‌های لازم برای دنبال کردن راه و هدف امام را متفاوت از شیوه‌های ۴۰ سال قبل دانستند و در عین حال افزودند: البته جبهه‌بندی‌ها عوض نشده و امروز هم مانند دیروز، جبهه استکبار، جبهه صهیونیست‌ها و جبهه زورگویان متجاوز در مقابل ملت ایران صف کشیده‌اند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته تفاوت جبهه‌بندی امروز با دیروز این است که ملت ایران قوی‌تر و آن‌ها ضعیف‌تر شده‌اند.
 
رهبر انقلاب از فراموش کردن این جبهه‌بندی به دره‌ای خطرناک در مقابل ملت یاد کردند و با تأکید بر اینکه هر گاه این جبهه‌بندی را فراموش کردیم ضربه خوردیم، گفتند: تحول‌آفرینی‌های امام بزرگوار، دشمنان سرسخت، پر بغض و کینه، جنایتکار و متجاوزی دارد که ملت ایران برای مقابله با آن‌ها باید به همان نرم‌افزار امام بزرگوار یعنی ایمان و امید مجهز باشد.
 
دوستدار ایران در زنده ماندن ایمان و امید می‌کوشد
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به مردم، جوانان، نخبگان، هسته‌های انقلابی و مجموعه‌های سیاسی گفتند: هر کسی که دوستدار ایران و منافع ملی و بهبود اوضاع اقتصادی، و به دنبال اصلاح مشکلات رنج‌آور اقتصادی و معیشتی، و در پی جایگاه با عزت ایران در نظم جهانی پیش رو است، باید برای ترویج و زنده ماندن ایمان و امید در کشور تلاش کند.
 
ایشان با اشاره به این واقعیت که بر خلاف خیال اشتباه برخی افراد، «دشمنی‌های استکبار و صهیونیسم جهانی با ملت ایران، بر اثر عقب‌نشینی‌های موضعی کمرنگ یا محو نمی‌شود» خاطرنشان کردند: در موارد متعددی عقب‌نشینی‌های ما موجب شد آن‌ها جلو آمدند و بیشتر متعرّض شدند؛ چرا که هدف اصلی آن‌ها بازگرداندن ایران به دوران قبل از انقلاب یعنی دوران وابستگی و بی‌هویتی است.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه افزودند: در برخی دولت‌های این چند دهه، افرادی معتقد به عقب‌نشینی و امتیاز دادن بودند، اما در یکی از این دولت‌ها، همان کشوری که در مقابل آن عقب‌نشینی کرده بودیم، برای رئیس‌جمهور ما کیفرخواست صادر کرد و او را به دادگاه غیابی کشاند و یا در دولت دیگری که گویا متأسفانه به امریکایی‌ها کمک هم شده بود، آن‌ها ایران را محور شرارت نامیدند.
 
ایشان هدف اصلی تلاش دشمنان را «تضعیف ایمان مردم و خاموش کردن شعله امید در دل‌ها» برشمردند و گفتند: حفظ استقلال و عزت و منافع ملی، وابسته به حفظ ایمان و امید است و در این چند دهه، دستگاه‌های عنود و لجوج استکبار و دستگاه‌های امنیتی و سیاسی و مالی آن‌ها هر کاری توانستند برای تضعیف ایمان و امید انجام دادند که در موارد معدودی هم پیشرفت کردند، اما در اغلب موارد به توفیق الهی مغلوب و منکوب ملت ایران شدند.
 
اغتشاشات پاییز خروجی اتاق‌های فکر دشمن بود
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آخرین حلقه از سلسله تلاش‌های دشمنان البته تا امروز را، اغتشاشات پاییز گذشته خواندند و در تبیین اجزای شکل‌دهنده آن گفتند: طراحی جامع این اغتشاشات در اتاق‌های فکر کشور‌های غربی انجام، و اجرای آن با پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و رسانه‌ای گسترده دستگاه‌های امنیتی غرب و پادویی عناصر خائن و مزدورانِ پشت‌کرده به وطن و عوامل سیاست‌های خصمانه علیه ایران همراه شد. البته ترکیبی از معدودی مغرض و تعداد بیشتری افراد غافل و احساساتی و کم‌عمق، و جمعی هم از اراذل و اوباش، پیاده نظام این حرکت در داخل کشور بودند.
 
رهبر انقلاب با برشمردن برخی اقدامات عمیقاً خصمانه غربی‌ها در این اغتشاشات همچون آموزش صریح ساخت بمب دستی در رسانه‌های خارجی، ترویج شعار‌های تجزیه‌طلبانه و حرکات مسلحانه، عکس یادگاری گرفتن سیاستمداران ارشد برخی دولت‌های غربی با مزدوران به ظاهر ایرانی و شکنجه و به شهادت رساندن دانشجو و طلبه و عناصر انتظامی و بسیجی به دست پیاده‌نظام دشمن گفتند: آن‌ها فکر می‌کردند کار جمهوری اسلامی تمام شده و می‌توانند ملت ایران را به خدمت اهداف خود بگیرند، اما احمق‌ها باز هم اشتباه کردند و باز هم ملت ایران را نشناختند.
 
ایشان هوشیاری مردم در بی‌اعتنایی به فراخوان‌های بدخواهان ایران و نقش‌آفرینی متعهدانه جوانان در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها از جمله وظیفه‌شناسی بسیج دانشجویی و بسیج اقشار را باعث ناکامی دشمن خواندند و در عین حال تأکید کردند: نقشه دشمن باطل شد، اما این هشدار به همه داده شد که نباید از کید دشمن غفلت کرد.
 
ناامیدسازی جوانان از شگرد‌های دشمن است
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین شگرد‌های جبهه مقابل برای ناامیدسازی جوانان، گفتند: سعی آن‌ها این است که با به رخ کشیدن مشکلات معیشتی و تورم و گرانی، جوان ایرانی را ناامید کنند در حالی که اولاً همه این مشکلات قابل رفع است و به توفیق الهی برطرف خواهد شد. ثانیاً مشاهده مشکلات باید موجب افزایش انگیزه برای یافتن راه‌های رفع آن‌ها و کمک به افرادی شود که در میدان برای حل آن‌ها تلاش می‌کنند. ثالثاً در کنار مشکلات، پدیده‌های امیدآفرینِ بسیار و پرشماری در کشور وجود دارد که بدخواهان نمی‌خواهند این پدیده‌ها دیده شوند.
 
ایشان، پیشرفت‌های کشور در عرصه‌های علم و فناوری، زیر ساخت‌های رو به رشد صنعتی و کشاورزی و حمل و نقل، تربیت نیروی انسانی، فعالیت‌های عمرانی در مناطق محروم و دوردست کشور، پیشرفت در سیاست بین‌المللی، عزت ملی و در اقتدار نظامی و دفاعی کشور را از جمله حقایق امیدبخش و نویددهنده آینده روشن خواندند و گفتند: دشمن می‌خواهد این حقایق از یاد برود و جوان ایرانی از آن‌ها مطلع نشود.
 
منافقین و مرجفون در صدر اسلام هم بودند
رهبر انقلاب با انتقاد از برخی افراد به علت خدشه کردن در مقوله امید و امیدواری و متهم کردن دیگران به بی‌اطلاعی از واقعیت‌ها گفتند: آن‌ها می‌گویند شما از واقعیت‌ها خبر ندارید در حالی که واقعیت مورد نظر آن‌ها همین مشکلات اقتصادی و معیشتی است که همه از آن خبر دارند و در رنج هستند.
 
اقدام برخی‌ها در اشارات مکرر به وجود افراد بدون پایبندی به دین و انقلاب در لایه‌های اجتماعی، شگرد دیگری برای کشتن امید در دل‌ها بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: این مسئله مخصوص امروز نیست و حتی در دهه ۶۰ هم که جبهه‌ها مملو از جوانان مؤمن بود، افرادی در تهران و شهر‌های بزرگ نه تنها بی‌خیال و بی‌مسئولیت بودند بلکه کشور را هم مسخره می‌کردند که شرح حال رزمندگان و روایت احساس دلتنگی آن‌ها در زمان بازگشت به شهر‌های بزرگ، به علت همین مسئله بود.
 
حضرت آیت‌الله خامنهای گفتند: امروز هم افرادی هستند که به اسلام و انقلاب و حتی به تعهد ایرانی پایبند نیستند، اما این‌ها ملت ایران نیستند؛ همچنان که در مدینه النبی هم عده‌ای بودند که قرآن از آن‌ها به منافقین و یا مُرجِفون یعنی شایعه‌پراکنان و ترس و تردید پراکنان یاد می‌کند.
 
دشمن برای بدبین کردن مردم از انتخابات دست به کار شده
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، گسترش هزاران هسته مقاومت در مساجد و هیئت‌های سراسر کشور و برخاستن جوانان مدافع حرم و امنیت از آنها، وجود دانشجویان و طلبه‌های با بصیرت و استوار، فعالان سخت‌کوش جهاد تبیین و گروه‌های کمک مؤمنانه را نقاط امیدآفرین دیگری در حرکت پر افتخار ملت و جوانان با وجود انبوه لغزشگاه‌ها دانستند و افزودند: فعالان حوزوی و دانشگاهی و صاحبان جایگاه‌های اجتماعی و مورد توجه مردم، با رفع شبهات و خنثی کردن شیوه‌های بدخواهان برای بدبین کردن جوانان به مسئولان و به حرکت سیاسی و اقتصادی کشور و همچنین بدبین کردن افراد به یکدیگر، در تقویت ایمان و امید مردم تلاش کنند. «بدبین کردن مردم به انتخابات» یکی دیگر از شیوه‌های یأس‌آفرینی دشمن بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: درباره انتخابات در آینده صحبت خواهم کرد، اما انتخابات امسال انتخابات بسیار مهمی است که از هم اکنون دشمن توپخانه خود را برای تخریب آن فعال کرده، آن هم در حالی که ۹ ماه با انتخابات فاصله داریم.
 
در ابتدای این مراسم حجت‌الاسلام سید حسن خمینی تولیت آستان مقدس امام راحل (ره)، با بیان اینکه انقلاب اسلامی مردمی‌ترین انقلاب جهان است، نظام «جمهوری اسلامی» را بزرگ‌ترین میراث حضرت امام(ره) دانست و اتکا به آحاد مردم از طریق انتخابات، پیشبرد اهداف اسلامی از مسیر فقه پویا و تأمین عزت ملی در قالب استقلال سیاسی را از مهم‌ترین ویژگی‌های نظام برشمرد. /جوان
 
 
نگاهی به نظرات کاربران فضای مجازی

































 

آیت‌الله خامنه‌ای چگونه در بزنگاه‌های مهم تاریخی حافظ گفتمان انقلاب، منافع ملی و تمامیت ارضی ایران بودند
امین مکتب خمینی

آیت‌الله خامنه‌ای روز یکشنبه در سخنان خود در سی‌وچهارمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) به ابعاد گسترده شخصیت سرآمد و کم‌نظیر ایشان و تحولات بزرگی که به دست ایشان رقم خورد اشاره کردند.
 
رهبر انقلاب این تحولات عظیم را در سه سطح برشمردند که عبارتند از: به‌وجود آوردن انقلاب اسلامی در سطح کشور، راه‌اندازی جریان بیداری اسلامی در سطح امت اسلام و زنده کردن فضای معنویت در سراسر جهان. در گزارش «امام عقلانیت، امام نه به انفعال» که پنجشنبه هفته گذشته به چاپ رسید، به برخی از ویژگی‌های اساسی شخصیت و مشی سیاسی امام پرداخته بودیم. در این گزارش می‌خواهیم با بررسی ۳۴ سال رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، نقش ایشان را در حفظ و پیشبرد تحولاتی که امام ایجاد کرده بودند بررسی کنیم.
 
سایه جنگ را چه کسی از سر کشور برداشت
دو سال پس از پایان جنگ ایران و عراق، صدام به علت اختلافات با دولت کویت بر سر بدهی‌های عراق به این کشور، به کویت حمله کرد و طی سه روز این کشور را اشغال کرد. آمریکا در پاسخ به این اقدام صدام با تشکیل ائتلافی با همکاری ۳۵ کشور به عراق حمله کرد تا عراق را وادار به عقب‌نشینی از کویت کند.
 
در واکنش به حمله آمریکا عده‌ای از نمایندگان مجلس سوم با تشبیه صدام به «خالد بن ولید»، حمله آمریکا به عراق را جنگ علیه اسلام خواندند و معتقد بودند باید با نادیده‌گرفتن اقدامات صدام علیه کشورمان، در این جنگ او را یاری کنیم. اقدامی که ایران را عملا در مقابله نظامی با همه کشورهای عضو ائتلاف آمریکا قرار می‌داد. آن هم در شرایطی که تنها دو سال از پایان جنگ تحمیلی گذشته بود.
 
اما رهبر انقلاب در این شرایط با دفاع از سیاست «بی‌طرفی فعال»، اعلام کردند که آمریکا و عراق «به دلایل مادی بودن، با هم تعارض پیدا کرده‌اند. این‌طور نیست که یکی الهی و یکی هم مادی است. جنگ اسلام و کفر نیست.» و به این صورت کشور از دام ورود به جنگی پرهزینه و بی‌فایده گریخت. 11 سال بعد نیز کشور در خطر تله‌ای مشابه اما به ظاهر وارونه بود. این بار عده‌ای با توسل به کلیدواژه «دشمن مشترک» خواستار همراهی ایران با آمریکا در جریان حمله این کشور به افغانستان و عراق شدند.
 
البته این خواسته صرفا پوششی بود برای وادار کردن ایران به تسلیم دربرابر آمریکا. چند روز پس از واقعه ۱۱ سپتامبر که در شهریور ۱۳۸۰ رخ داد جرج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که کشورش علیه القاعده و تروریسم وارد جنگ خواهد شد. بوش معتقد بود: «هر ملتی در هرجای دنیا باید تصمیم خود را اتخاذ کند. یا طرف ما هستید یا طرف تروریست‌ها.» اولین کشوری که به این بهانه مورد یورش آمریکا قرار گرفت افغانستان بود. اما این یورش تمام واکنش آمریکا به حوادث ۱۱ سپتامبر نبود و تنها سرآغاز بازگشت آمریکا به منطقه بعد از جنگ اول خلیج‌فارس بود.
 
در بهمن‌ماه همان سال، بوش در سخنرانی سالانه خود در کنگره که به‌صورت سنتی یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های سالانه رئیس‌جمهور آمریکا به حساب می‌آید، ایران، عراق و کره‌شمالی را «محور شرارت» خواند و این کشورها را به حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی متهم کرد. این سخنرانی در حقیقت تهدید حمله نظامی به این کشورها بود. در اوایل سال ۸۱ درحالی‌که صرفا چند ماه از سخنرانی بوش گذشته بود منطقه‌ای در شرایطی قرار داشت که برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی حمله آمریکا به ایران را قریب‌الوقوع می‌دانستند. همین تحلیل منجر شد ۱۲۷ نفر از نمایندگان مجلس ششم به رهبری نامه‌‌ای با محتوا و لحنی کم‌سابقه بنویسند.
 
آنها با بی‌سابقه خواندن شرایط وقت کشور در تاریخ معاصر ایران اذعان داشتند: «شکاف‌های سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالات متحده آمریکا (به‌عنوان قدرتی که دربرابر خود مانعی نمی‌بیند) برای تغییر نقشه ژئوپلتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است.» این نمایندگان معتقد بودند: «با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است» و «اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهم‌تر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.»
 
بخشی از سیاستمداران کشور در آن زمان با به رسمیت شناختن دوگانه «یا با ما یا علیه ما» که توسط بوش ایجاد شده بود سعی داشتند با فشار به آیت‌الله خامنه‌ای ایران را دربرابر آمریکا وادار به تسلیم کنند. این تلاش در هنگام حمله آمریکا به عراق در روزهای پایانی سال ۸۱ شدت گرفت و تنفر عامه مردم از صدام به دلیل جنگ تحمیلی، به دستاویز دیگری برای اصرار جهت محقق ساختن این هدف تبدیل شد. خطر تله دوم وقتی بیشتر می‌شود که بدانیم افراد جنگ‌طلب دیگر تنها اقلیتی در مجلس نیستند بلکه بخش قابل‌توجهی از مسئولان کشور مستقیم یا غیرمستقیم با محتوای نامه موسوم به «جام زهر» موافق بودند. اما در این شرایط آیت‌الله خامنه‌ای با شکستن دوقطبی بوش باز هم ایران را از خطر یک جنگ پرهزینه و بی‌فایده که تنها در راستای منافع آمریکا بود رهانیدند. بدون آنکه برخلاف ادعای نمایندگان حتی یک وجب از خاک ایران از دست برود یا در نقشه ژئوپلتیک منطقه تغییری حاصل شده باشد.
 
صیانت از اصل انقلاب در برابر رادیکالیسم چپ
مطابق آنچه برخی از سران اصلاح‌طلبان ازجمله سیدمحمد خاتمی به آن معترفند، در زمان دولت دوم خرداد برخی چهره‌های وابسته به جناح چپ برای سوق دادن جامعه به سمت سکولاریسم و لائیسیته تلاش کرده‌اند. در خاطرات 28 فروردین سال 78 هاشمی چنین آمده است: «آقای خاتمی از وضع جاری کشور اظهار نگرانی کرد و گفت، به سوی سکولاریسم پیش می‌رویم... امروز تحولات باعث خشم محافل مذهبی و حوزوی شده است.» چنین اظهاراتی در 28 فروردین سال 79 نیز از زبان خاتمی تکرار می‌شود.
 
در روز نوشت 28 فروردین 79 هاشمی آمده است که آقای خاتمی در ملاقات با فرماندهان سپاه پذیرفته که کشور به سوی لائیسم حرکت می‌کند ولی علاجی را مشخص نکرده است. آنچه باعث می شد چنین تلاش‌هایی برای به‌ثمر نشاندن سکولاریسم نمود پیدا کند، وجود برخی چهره‌های چپ رادیکال در دولت خاتمی بود. چهره‌هایی که رهبر انقلاب بارها ضمن حمایت از رئیس‌جمهور وقت، در تقابل با آنها موضع‌گیری کرد.
 
به‌طور مثال در ادامه همین روزنوشت 28 فروردین 79 این خاطره مورد اشاره قرار گرفته که خاتمی چند گلایه از رهبری را در دیدار با هاشمی طرح کرده که ازجمله آن می‌توان به برخورد با نهضت آزادی و عدم همکاری وزارت اطلاعات برای اجرا اشاره کرد. رهبر انقلاب در خطبه دوم نمازجمعه 26 فروردین با توضیح در مورد مفهوم خشونت‌طلبی و اصلاح‌طلبی در اسلام، جریان دوم خرداد و رسانه‌های منتسب به آنها را که هرگونه خشونتی را ولو در موارد قانونی نفی می‌کردند، مورد انتقاد قرار دادند.
 
ایشان همچنین در اجتماع جوانان که در تاریخ 1 اردیبهشت 79 برگزار شد ضمن انتقاد شدید از عملکرد برخی مطبوعات در قداست‌شکنی مسائل اساسی اسلام و ارزش‌های انقلاب اسلامی، با بیان اینکه برخی از مطبوعات به پایگاه‌های دشمن تبدیل شده‌اند اهتمام برخی از مطبوعات به تشویش افکار عمومی، ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگان نسبت به نظام را شدیدا تقبیح و نکوهش کردند و گفتند گویا 10 تا 15 روزنامه از یک مرکز هدایت می‌شوند.
 
از تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف استفاده می‌کنند، قضایای کوچک را بزرگ جلوه می‌دهند و تیترهایی استفاده می کنند که هرکس به آنها نگاه کند تصور خواهد کرد که در این کشور همه‌چیز از دست رفته است. آنها روح امید را و روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم تضعیف می‌کنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت قرار می‌دهند.»
 
رهبر انقلاب در آخرین دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای دولت هشتم بار دیگر تلاش گروهی برای قرار دادن دولت خاتمی در موضع تقابلی با نظام را نکوهش کرده و گفتند: «خیلی‌ها از سال ۷۶ - از اول تشکیل این دولت – می‌خواستند آقای خاتمی را در موضع مقابله و مواجهه‌ با نظام قرار دهند؛ خیلی هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسله‌جنبان این تلاش‌ها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانی هم متاسفانه همان‌ انگیزه‌های فاسد و پلید را در داخل انعکاس می‌دادند.»
 
جلوگیری از سلطه جریان حذف حداکثری
وقایع پس از انتخابات سال ۸۸، یکی از تلخ‌ترین مقاطع تاریخ بعد از انقلاب به حساب می‌آید. انتخاباتی که در آن مشارکت بی‌سابقه‌ای رقم خورد با ادعای تقلب گسترده توسط نامزدهای شکست‌خورده سرآغاز چند ماه آشوب گسترده در کشور و ایجاد شکاف‌های عمیق سیاسی و اجتماعی در کشور شد.
 
گرچه مدعیان تقلب هیچ وقت سندی در دفاع از ادعای خود منتشر نکردند اما تکرار قاطعانه این ادعا منجر به تثبیت این شایعه در ذهن برخی از مردم شد و عده‌ای هم تلاش داشتند تا با تعمیم این ادعا سایر انتخابات‌های کشور، از نظام انتخاباتی کشور سلب اعتبار کنند و بخشی از مردم را برای همیشه نسبت به صندوق‌های رای بی‌اعتماد کنند.
 
در همین شرایط عده‌ای از سیاستمداران جناح راست نیز با سوءاستفاده از کلیدواژه «فتنه» و برخورد با فتنه‌گران در تلاش بودند تا برای همیشه افراد و جناح‌های سیاسی طرف مقابل را از صحنه سیاسی کشور حذف کنند. برخی حتی رهبری را نیز متهم می‌کردند که به دنبال «جراحی نظام» و حذف دسته‌جمعی برخی افراد از فعالان عرصه سیاسی کشور است.
 
اما ایشان در یک دیدار خصوصی در اوج وقایع آن سال اظهار داشتند: «گاهی حرکات طبیعی نظام منجر به جذب و دفع‌هایی منجر می‌شود که این روند طبیعی است. امتحان‌های متعددی وجود دارد که عده‌ای قبول و عده‌ای دیگر مردود می‌شوند. جریان اصلی انقلاب هم به راه خود ادامه خواهد داد. اما اینکه می‌گویند ما به دنبال جراحی انقلاب هستیم و می‌خواهیم برخی را حذف کنیم و نالایق بدانیم، این مطلقا مورد اعتقاد من نیست.»
 
ایشان در همین دیدار خصوصی که بخشی از محتوای پس از ۹ سال منتشر شد اضافه کردند: «همان زمانی که آقای خاتمی وزیر بودند به ایشان گفتم اگر جریان چپ در کشور وجود نداشت من لازم می‌دانستم یک جریان چپ به وجود بیاورم تا برآیند حرکت آقای هاشمی و حرکت این جریان به یک حرکت معتدل در کشور منجر شود.»
 
ایستادگی رهبر انقلاب دربرابر کسانی که به دنبال جراحی سیاسی بودند و از طرف دیگر دفاع ایشان از ساختار انتخابات و صندوق‌های رای منجر به شکل‌گیری انتخابات پرشور و پرمشارکت سال ۹۲ شد. انتخاباتی که اتفاقا منجر به روی کار آمدن دولتی شد که اگر نگوییم همه آن، حداقل بخشی از افراد آن از کسانی بودند که طرفداران نظریه «حذف حداکثری» به دنبال کنار زدن آنها از صحنه سیاست کشور بودند.
 
جلوگیری از برکناری دولت
با شروع بحران‌های اقتصادی از سال ۹۶ و رخ دادن اعتراضات اقتصادی دی‌ماه همان سال، انتقادات به دولت روحانی که در ماه‌های ابتدایی دوره دوم خود به سر می‌برد افزایش پیدا کرد. با افزایش بحران‌ها و به‌خصوص بعد از اعتراضات به گرانی بنزین در آبان ماه ۹۸، این انتقادات به اوج خود رسید و حتی زمزمه‌های استیضاح روحانی توسط مجلس دهم نیز در مقاطع مختلف به گوش می‌رسید که البته هیچ‌گاه جدی نشد. آیت‌الله خامنه‌ای در مردادماه سال ۹۷ اظهار داشتند: «اینهایی که خطاب می‌کنند به دولت که بایستی دولت برکنار بشود... دارند در نقشه‌ دشمن کار می‌کنند.» عده‌ای دیگر هم معتقد بودند که دولت خودش باید استعفا دهد. اما در همه این مقاطع رهبر انقلاب به پشتوانه رای مردم از دولت دفاع کردند.
 
حسن روحانی در بهمن‌ماه ۹۸ در نشست خبری خود گفت که در دو مقطع استعفای دولت را نزد ایشان مطرح کرده که در هر دو بار با مخالفت قاطع رهبری روبه‌رو شده و به نقل از ایشان گفت: «من اجازه نمی‌دهم دولت حتی یک ساعت زودتر مسئولیتش را تحویل دهد.» بعد شروع به کار مجلس یازدهم نیز برخی به دنبال این بودند تا در همان روزهای اول استیضاح روحانی را کلید بزنند.
 
اما در اولین دیدار نمایندگان دوره یازدهم با رهبری ایشان مجددا حمایت خود از لزوم استقرار دولت را تکرار کردند: «بنده اعتقاد راسخ دارم که دولت‌ها بایستی تا آخرین روز مسئولیت‌شان تلاش کنند و کار کنند و وظایف خودشان را انجام بدهند، بعد امانت را به دولت بعدی تسلیم کنند.» حمایت‌های مکرر ایشان از دولت‌های گوناگون حتی باوجود اختلاف‌نظرهایی که گاه داشته‌اند از منطق ثابت و مشخصی پیروی می‌کند؛
 
منطقی که ایشان بارها به آن اشاره کرده‌اند: «من مردم‌سالاری دینی را صادقانه قبول کرده‌ام؛ هر کسی را که این مردم انتخاب بکنند، ما او را رئیس می‌دانیم، او را مسئول می‌دانیم، کمک به او را لازم می‌دانیم و وظیفه‌ خودمان می‌دانیم؛ با همه‌ دولت‌ها این‌جور بوده، با این دولت هم همین‌جور است.»(۱۸ دی ۹۶)
 
اهدای فرصت مذاکره و احیای قدرت چانه‌زنی
با شروع به کار دولت یازدهم تلاش برای رفع تحریم‌های ایران از طریق مذاکره با کشورهای ۵+۱ با قوت بیشتری انجام شد. سرانجام پس از حدود دوسال از روی کار آمدن دولت روحانی در تیرماه ۹۴، ایران و کشورهای ۵+۱ به توافقنامه برجام رسیدند. گرچه از همان ایام انتقادهای زیادی به این توافقنامه وارد بود و افرادی به هرگونه مذاکره با آمریکا بدبین بودند اما رهبر انقلاب با توجه به مشی همیشگی خود بنای اخلال در سیاست‌های دولتی را -که با پشتوانه رای مردم سر کار آمده بود- نداشتند و با تعیین شروطی با اجرای برجام موافقت کردند.
 
اما بعد از خروج آمریکا از برجام، ایران در شرایطی بود که تقریبا همه اهرم‌ها و امتیازاتش را خرج کرده بود اما با خروج آمریکا همه دستاوردهای بالقوه خود را نیز- فارغ از اینکه چقدر بالفعل شده بودند- از دست داده بود. در چنین شرایطی ایران نیاز داشت با اهرم‌سازی مجدد قدرت، چانه‌زنی بر سر حقوق ازدست‌رفته خود را بازیابد. در آذرماه ۹۹ مجلس با توجه به خروج آمریکا از برجام و شروط 9گانه رهبری برای تایید مصوبه شورای عالی امنیت ملی درمورد پذیرش برجام در مهرماه ۹۴، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها را به تصویب رساند.
 
در بخشی از این اصول آمده بود: «در اعلام اتحادیه‌ اروپا و رئیس‌جمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریم‌ها به‌کل برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی‌بر اینکه ساختار تحریم‌ها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌ نقض برجام است» و «در سراسر دوره‌ هشت‌ساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای (ازجمله بهانه‌های تکراری و خودساخته‌ تروریسم و حقوق بشر) توسط هریک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه‌ مجلس، اقدام‌های لازم را انجام دهد و فعالیت‌های برجام را متوقف کند.»
 
این قانون که بر مبنای شروط رهبری تنظیم شده بود دولت و سازمان انرژی اتمی را موظف می‌کرد تا تولید اورانیوم با غنای 20 درصد را از سر بگیرد و نیاز کشور برای مصارف صلح‌آمیز به اورانیوم بالای 20 درصد را هم فراهم کند. همچنین طبق این قانون دولت موظف می‌شد درصورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای 1+4 دوماه بعد از تصویب این قانون نظارت‌های فراپادمانی آژانس انرژی اتمی را نیز متوقف سازد.
 
این اقدامات که نقض تعهدات برجامی ایران به حساب می‌آمدند، باعث شدند ایران مجددا اهرم‌های چانه‌زنی‌اش را بازیابد. آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر خود با نمایندگان مجلس این قانون را قانونی «اساسی» و «مهم» خواندند که «کشور از سرگردانی در قضیه هسته‌ای نجات داد.»
 
نه جنگ نه انفعال
بعد از شهادت شهید سلیمانی یک مطالبه عمومی در کشور برای گرفتن انتقام ایشان شکل گرفت. انتقامی که برخی برای آن صرفا راهبرد تقابل حداکثری را پیشنهاد داده و ایده عملیاتی برای اجرای آن نداشتند. چنین مشیی قطعا کشور را به یک جنگ همه‌جانبه با آمریکا و متحدانش سوق می‌داد، حال آنکه به روش‌های کم‌هزینه‌تر دیگری می‌شد همین تقابل را آغاز کرد و انتقام خون شهید سلیمانی را حداقل تا خروج کامل آمریکا از منطقه ادامه داد. این امر از همان ابتدا مورد تاکید رهبر انقلاب نیز قرار گرفت. ایشان در پیامی به مناسبت شهادت سردار سلیمانی در روز 13 دی 98 نوشتند: «بعد از حمله به پایگاه عین‌الاسد انتقادات زیادی مطرح شد و برخی معتقد بودند که این اقدام علی‌رغم وسعت و کیفتی که داشت برای انتقام خون شهید سلیمانی کفایت نمی‌کند.
 
رهبر انقلاب نیز 18 دی ماه 98 در دیدار با مردم قم ضمن تایید این گزاره بیان داشتند: «بالاخره یک حادثه‌ مهم [شهادت سردار سلیمانی] اتفاق افتاده است؛ بحث انتقام و مانند این حرف‌ها، بحث دیگری است. حالا یک سیلی‌ای دیشب [حمله به عین الاسد] به اینها زده شد؛ این مساله‌‌ دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیه را نمی‌کند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود.»
 
آنچه رهبر انقلاب در مورد خروج آمریکا از منطقه بیان فرمودند به مرور درحال تحقق بوده و نشانه‌های آن نیز به وضوح قابل رؤیت است. بعد از خروج آمریکا از عربستان اکنون دولت‌های عربی نیز با کاهش سطح روابط خود با آمریکا به ایران اقبال نشان داده تا پایان حضور آمریکا در منطقه بیش از پیش تصویری واقعی پیدا کند.
 
خروج آمریکا از منطقه البته به معنی رهایی یافتن عاملان و آمران اصلی حادثه فرودگاه بغداد تلقی نشده و رهبر انقلاب آذر ماه سال 99 در دیدار با دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم انتقام گرفتن از قاتلان و آمران را نیز مورد تاکید قرار داده و بیان می‌دارند: «قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقام‌شان را پس بدهند؛ آن به جای خودش محفوظ است. اگر‌چه به گفته‌‌ یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیه‌‌ کفش سلیمانی هم نمی‌شود؛ این هست اما بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن، هر وقت ممکن شد -ما دنبال وقت ممکن هستیم- باید انتقام‌شان را پس بدهند.»
 
راهبرد تقابلی و انتقام‌جویانه رهبر انقلاب باعث شد تا کشور به دور از یک اقدام هیجانی بتواند به مرور دستاوردهایی که از انتقام خون شهید سلیمانی هدف قرار داده بود محقق سازد بدون اینکه هزینه‌های یک جنگ خونین به مردم تحمیل شود.
 
گفتمان‌سازی پیشرفت علم
اولین بار در دانشگاه امیرکبیر بود که رهبرانقلاب از لزوم نوآوری در تولید علم صحبت به میان آوردند. 9 اسفند 79 رهبری از لزوم اهمیت به موضوعی گفتند که شاید کمتر به آن توجه شده بود: «آن چیزی که در فضای علمی ما مشاهده می‌شود - که به نظر من یکی از عیوب بزرگ محسوب می‌گردد - این است که ده‌ها سال است که ما متون فرنگی و خارجی را تکرار می‌کنیم، می‌خوانیم، حفظ می‌کنیم و براساس آنها تعلیم و تعلم می‌کنیم؛ اما در خودمان قدرت سوال و ایجاد خدشه نمی‌یابیم!» اینکه ما نباید صرفا مصرف‌کننده علم باشیم نکته‌ای بود که رهبری مورد توجه قرار دادند. مطالبه از دانشجویان و اساتید برای نوآوری و پیشرفت در تولید علم مساله‌ای بود که مدام و بعد از این دیدار مورد مطالبه رهبر انقلاب از جامعه دانشگاهی قرار گرفت.

رهبر انقلاب بعدا در دیدار با دانشجویان دانشگاه شیراز در 14 اردیبهشت 87 درباره موضوعی که در دانشگاه امیرکبیر مطرح شد، گفتند: «بنده وقتی مساله‌ نهضت نرم‌افزاری را خواستم مطرح کنم، قبل از همه در دانشگاه با دانشجوها مطرح کردم؛ حدود ده سال قبل. نه با وزارت‌ها صحبت کرده بودم، نه با رئیس‌جمهور وقت صحبت کرده بودم، نه حتی با اساتید صحبت کردم؛ اول‌بار در دانشگاه امیرکبیر این فکر را به میان آوردم. امروز شما ببینید این یک گفتمان است، یک مطالبه‌ عمومی است، یک خواست همه‌ دانشگاه‌های کشور است؛ که من هرجا هم می‌روم، از زبان دانشجو مطالبه‌اش را می‌شنوم؛ از زبان استاد و مدیر، اجرایش را در یک مرحله‌ دیگر می‌شنوم و اجرا هم دارد می‌شود. همین نوآوری‌های علمی بسیار، بخشی از ‌انگیزه و توان خودش را از این شعار گرفته: «تصمیم‌سازی کنید»، «گفتمان‌سازی کنید». این، مجری و مسئولان اجرایی را می‌کشاند دنبال این تصمیم، و تصمیم‌گیری خواهند کرد و عمل خواهد شد.»
 
ماجرای ابطال انتخابات مجلس و مادام‌العمر شدن ریاست‌جمهوری
اواخر دوره ریاست‌جمهوری هاشمی بود که زمزمه‌های مادام‌العمر شدن ریاست‌جمهوری به گوش رسید. حسن روحانی نایب‌رئیس وقت مجلس، تقریبا اولین کسی بود که ایده مادام‌العمر شدن را مطرح کرد و در گفت‌وگویی که در 13 شهریور 73 با روزنامه همشهری داشت، گفت: «نمی‌دانم آیا لازم است برای آینده قانون اساسی تغییر کند تا ایشان دوباره در جایگاه ریاست‌جمهوری باشند؟» این موضوع در سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری هاشمی شدت بیشتری پیدا کرد و عموما از طرف نزدیکان هاشمی مطرح می‌شد.
 
هاشمی در یادداشت 29 مرداد 75 نوشته: «ساعت هفت‌ونیم صبح به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم و بلافاصله به‌سوى اصفهان پرواز کردیم. آقاى طاهرى‌اصفهانى، امام‏جمعه، در خیرمقدم سنگ‌تمام گذاشت و با مبالغه از من تجلیل کرد و اظهار پشیمانى نمود از اینکه مجلس خبرگان [قانون اساسی]، ادامه ریاست‏جمهورى را پس از دو دوره متوالى منع کرده.» اواخر شهریور 75 حسن روحانی مشخصا در این رابطه گفت: «قانون اساسی نوکر نظام است و ارزش قانون اساسی آرای مردم است... انسان‌های استثنایی و شایسته در قالب قانون نمی‌گنجند.»!
 
رهبر انقلاب در سفری که به ارومیه داشتند نسبت به موضوع مادام‌العمر شدن ریاست‌جمهوری واکنش نشان می‌دهند و می‌گویند: «رئیس‌جمهوری محترم، حقا و انصافا عمر و زندگی خود را چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن وقف اسلام کرده و در تمامی مسئولیت‌های سنگینی که تاکنون برعهده داشته، منشأ خدمات بزرگ و ارزنده‌ای بوده‌اند و بی‌تردید بعد از پایان دوره ریاست‌جمهوری نیز در مسئولیت‌های بزرگ دیگری که برعهده می‌گیرند وجود ایشان برای نظام اسلامی و انقلاب و کشور بسیار نافع و ارزشمند خواهد بود.»
 
آن روزها، عموما این جمله از جانب طرفداران رئیس‌جمهور وقت مطرح می‌شد که شخصی مناسب‌تر از هاشمی برای ریاست‌جمهوری وجود ندارد. آنچه مشخص بود اما، نادیده گرفتن نظر مردم با تغییر قانون اساسی و دائمی کردن انتخابات بود. دائمی شدن ریاست‌جمهوری، اساسا برگزاری انتخابات را هم بی‌معنی می‌کرد و رهبری مشخصا با مطرح شدن چنین موضوعی مخالفت کردند. دو سال بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس ششم برگزار شد.
 
بعد از اینکه نتایج انتخابات اعلام شد، هاشمی که به گفته خودش با اصرار اطرافیان کاندید انتخابات مجلس شده بود در تهران نفر سی‌ام شد. این نتیجه برای هاشمی که با نیت ریاست مجلس کاندید انتخابات شده بود، شوکه‌کننده بود. 11 اسفند شورای نگهبان از بروز تخلف در برخی حوزه‌های انتخابیه تهران خبر داد. وزارت کشور اگرچه این موضوع را نپذیرفت اما با اصرار شورای نگهبان آرا بازشماری شد. در نتایج جدید هاشمی نفر بیستم در حوزه انتخابیه تهران شد اما مشخصا این هم نتیجه مطلوب هاشمی نبود.
 
حالا و در روزهایی که هاشمی مردد بود در مجلسی که اکثریت کرسی‌های آن در اختیار دوم خردادی‌ها بود بماند یا خیر، بحث ابطال انتخابات مطرح شد. هاشمی در خاطرات 11 اردیبهشت 79 نوشته: «دکتر حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد. ...از قول عباد [آقای علی ربیعی] گفت آقای خاتمی از طریق آقای علی یونسی، وزیر اطلاعات، مطلع شده که شورای نگهبان قصد ابطال انتخابات تهران را دارد... و ناراحت است و می‌خواهد به رهبری شکایت کند.» حسن روحانی و علی لاریجانی(رئیس وقت سازمان صداوسیما) مشخصا افرادی بودند که از ابطال انتخابات دفاع می‌کردند. شورای نگهبان برای ابطال انتخابات به رهبرانقلاب می‌نویسد.
 
هاشمی در خاطراتش در 27 اردیبهشت79 در این‌باره می‌نویسد: «سر شب آقای علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما، اطلاع داد که شورای نگهبان امروز به باطل بودن انتخابات تهران رسیده ولی به‌خاطر نگرانی از عواقب، ضمن نامه‌ای از رهبری راهنمایی خواسته‌اند و رهبری در جواب گفته‌اند که نتایج صندوق‌های شمرده‌شده، هرچه شد عمل شود و به بازشماری صندوق‌ها ادامه ندهند و نتایج اعلان شده در این موارد را بپذیرند. آقای احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان نیز گفت شورای نگهبان با ۸ رای به ابطال رای داد ولی قید کردند از رهبری هم نظر خواسته شود که نتیجه آن شده، کار درستی نکرده‌اند که رهبری را در این مورد مشکل‌دار درگیر کرده‌اند.» رهبر انقلاب با ابطال انتخابات مخالف می‌کنند.
 
آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی که در 14 بهمن 94 با ائمه جمعه داشتند، به این موضوع اشاره می‌کنند: «...یک‌وقتی، در مورد انتخابات تهران در یک دوره‌ای، خیلی جنجال شد؛ سروصدا شد و اصرار شد بر اینکه این انتخابات ابطال بشود. بنده گفتم باید تحقیق کنید؛ در تهران دو سه میلیون از مردم آمده‌اند در انتخابات شرکت کرده‌اند، ما رأی اینها را به‌کلی باطل کنیم؟ این چه حرفی است! باید تحقیق کنیم ببینیم چه‌جوری است. تحقیق کردیم، معلوم شد که نه این‌جور نیست. تحقیق مفصل کردیم؛ بنده در آن سال‌ها صریحا نوشتم به شورای نگهبان که نخیر، انتخابات نباید دست بخورد. یعنی انتخابات حق مردم است، مال مردم است و ما نمی‌توانیم انتخابات را متهم کنیم به اینکه مثلا فرض کنید که این‌جور است یا آن‌جور است؛ نه، انتخابات انتخابات سالمی است، در همه‌ دوره‌ها سالم بوده.»
 
شبهه تقلب در انتخابات 88 از چندماه قبل توسط رسانه‌های ضدانقلاب کلید خورده بود، اما وقتی از جانب کاندید انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح شد، آتش ناآرامی و تشویش را به راه انداخت. در آن روزها بارها این موضوع از سوی رهبر انقلاب مطرح شد که اگر مستنداتی مبنی‌بر تخلف گسترده وجود دارد، ارائه شود. اما برخلاف این موضوع، مساله‌ای که از سوی کاندیداهای مدعی تقلب مطرح می‌شد، ابطال انتخابات بود. این اولین بار نبود که ابطال انتخابات مطرح می‌شد. در دوران انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 هم این موضوع از سوی برخی مطرح شده بود.
 
محمد بشارتی وزیر کشور دولت هاشمی‌رفسنجانی، روایت می‌کند: «من در آن روزها شنیدم که یکی از آقایان، ساعتی قبل از اینکه تقریبا بر همه روشن شود که چه کسی پیروز انتخابات است، وقت می‌گیرد و خدمت آقا می‌رسد؛ با اینکه هیچ مسئولیت رسمی هم در زمینه برگزاری انتخابات نداشته است. در آن جلسه به ایشان گزارشی از نتیجه انتخابات می‌دهد و خواستار ابطال انتخابات می‌شود. آقا در پاسخ برخورد خیلی شدیدی با وی می‌کند که ظاهرا سابقه نداشته است. با این مضمون که چگونه به خودت اجازه می‌دهی که این‌طور درباره‌ نظام فکر کنی و تصمیم بگیری؟»
 
رهبر انقلاب البته به این نکته در جلسه 26 خرداد 88 که با نمایندگان ستادها برگزار شده بود، اشاره می‌کنند: «شما خیال می‌کنید وقتی که آقای خاتمی با 20 میلیون رای پیروز شد، یک عده عصبانی نبودند، خب چرا، آنها هم عصبانی بودند؛ آنها هم همین حرف‌ها را می‌زدند؛ آنها هم همین داعیه‌ها و طلبکاری‌ها را می‌کردند. همان وقت به من مراجعه کردند. یکی از مسئولان عالی‌رتبه آن روز آمد پیش من و از من خواست که آقا این انتخابات را ابطال کنید. من آنچنان تشری زدم که به نظرم بعد از آن بین ما و آن مسئول هنوز هم درست اصلاح نشده.»
 
در همان جلسه است که رهبر انقلاب قاطعانه درمقابل مطرح شدن موضوع ابطال انتخابات می‌گویند: «ابطال یعنی زدن تو دهن مردم! 40 میلیون آدم آمدند پای صندوق رأی دادند، من بگویم شما غلط کردید رأی دادید؟ چنین چیزی مگر ممکن است؟» اهمیت به آرای مردم در انتخابات توسط رهبر انقلاب، موضوعی است که در دوره‌های مختلف و فارغ از اینکه چه کسی اکثریت آرا را به دست آورده خودش را نشان داده است. آنچه از اهمیت برخوردار است، اهمیت به انتخاب مردم و حضور پای صندوق‌های رای است.
 
گفتمان مبارزه با فقر و فساد
مساله فقر و فساد موضوعی بود که در دوره‌های مختلف از زبان رهبر انقلاب مطرح شده بود. چه در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی و چه آغاز ریاست‌جمهوری خاتمی. تشکیل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و تهیه طرح مبارزه با فساد که دو قوه مجریه و مقننه آن را طراحی کردند ناشی از تاکیدات رهبر انقلاب نسبت به اهمیت این موضوع بود.
 
آیت‌الله خامنه‌ای در 10 اردیبهشت سال 80 هم فرمان 8 ماده‌ای برای مقابله با فساد را به سران سه قوه ابلاغ کردند. اینکه نباید در مبارزه با فساد، شعاری و تظاهرگونه رفتار بشود، نباید تبعیضی صورت بگیرد. مبارزه با فساد موجب امنیت فضای اقتصادی می‌شود، کار مبارزه باید به افراد مطمئن سپرده شود. اینها مواردی بود که رهبر انقلاب در این فرمان 8 ماده‌ای به آن اشاره کردند.
 
«اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی - تحقق پیدا خواهد کرد.» رهبر انقلاب 3 مرداد سال79 در دیدار با مردم اردبیل درباره انواع فقر و لزوم مبارزه با آن به بیان نکاتی پرداختند. به کار بردن لفظ اصلاحات برای رفع نواقص و ایرادات موجود در کشور آن‌هم در شرایطی که عده‌ای سعی می‌کرند از این اسم سوءاستفاده کنند، ریل‌گذاری درستی را پیش روی دولت اصلاحات قرار می‌داد.
 
«مبارزه با فقر، یعنی تلاش برای اینکه ثروت ممکنی که می‌شود از منابع ملی استخراج گردد و به دست ‌آید، اولا به شکل بهینه استخراج شود، و بعد به شکل بهینه مصرف شود و اسراف نگردد.» بعد از اظهارات و فرمان هشت‌ماده‌ای رهبر انقلاب بود که خاتمی رئیس‌جمهور وقت خبر از تدوین لایحه مبارزه با فقر داد.
 
اهمیت مبارزه با فقر و فساد شاید از وقتی اهمیت پیدا کرد که دولت سازندگی به اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی پرداخت و ایجاد فاصله طبقاتی و افزایش نارضایتی‌های مردم، ناشی از اجرای این سیاست، نمود مشخصی پیدا کرد. رهبرانقلاب اما با توجه به موضوع فساد و مبارزه با فقر این مساله را در حد گوش‌زد کردن در سخنرانی‌ها محدود نکردند و قوای سه‌گانه را به مبارزه با این مسائل ملزم کردند. /فرهیختگان


مهم‌ترین وظیفه رهبری
انحراف انقلاب‌ها از مسیر اولیه و آرمان‌های خود نه تنها محتمل، بلکه واقعیت تلخی است که هم در انقلاب‌های بزرگی مانند انقلاب فرانسه و روسیه به وضوح اتفاق افتاده است و هم در نهضت‌هایی چون نهضت مشروطه، آن هم پس از زمان نه چندان طولانی از مبدأ انقلاب یا نهضت!

دلایل این انحراف متعدد است و اینجا مجال پرداختن به همه آنها نیست، ولی یکی از این دلایل، تغییر مسیری است که پس از پیروزی، در رهبران انقلاب به وجود آمده است. به قول شهید مطهری، دوران مبارزه، دوران نفی، انکار و مبارزه با دشمن بیرونی است؛ اما همین‌که انقلاب به ثمر نشست، پای تقسیم غنایم باز می‌شود و حفظ روحیه دوران مبارزه، سخت و دشوار می‌گردد.
پس از پیروزی، نفوذ اندیشه‌های بیگانه نیز جدی و پررنگ می‌شود و اگر رهبران انقلاب از استحکام فکری لازم برخوردار نباشند، تحت تأثیر افکار انحرافی که چرب و شیرین روزگار نیز مسیر تسلیم شدن در برابر آنها را هموار می‌سازد، آرمان‌ها را فراموش و به آنها پشت خواهند کرد و این‌گونه انقلاب از مسیر اولیه خود منحرف می‌شود. در بین تمامی انقلاب‌های بزرگ، این انقلاب اسلامی ایران است که تاکنون از این آسیب مهلک، مصون مانده است.

علت این مصونیت را اولا در استحکام فکری و ایمانی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران؛ یعنی امام خمینی(ره) باید جست‌وجو کرد و سپس در صیانت محکم نظری و عملی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از مکتب و راه امام(ره). امام خمینی(ره) برخلاف رهبران انقلاب‌های دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نه ذره‌ای دچار دنیازدگی شد و نه تحت تأثیر القائات جریان‌های مختلف قرار گرفت تا اعتمادش به مردم کاسته شود یا آرمان‌ها و اصول را فراموش کند.

ارتحال امام (ره) می‌توانست نقطه آغاز این انحراف باشد، لذا دشمنان انقلاب امیدوار بودند شاید با رحلت بنیانگذار انقلاب، فرصتی برای تحقق این امید شوم فراهم شود؛ اما خیلی زود به واهی بودن امید خود پی بردند. خلف صالح امام خمینی(ره) با ایستادگی، شجاعت، تدبیر و عقلانیت انقلابی، طی سی‌وچهار سال گذشته، همان مسیری را که امام(ره) آغاز کرده بود «مو به مو» ادامه داده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچون سلف صالح خود، مهم‌ترین وظیفه رهبری را جلوگیری از هر چیزی می‌دانند که «حرکت کلی نظام را منحرف می‌کند» یا «به کج شدن راه انقلاب» منجر می‌شود، لذا از سویی به صورت مستمر و با تعابیری بلند و از سر ارادت مخلصانه به امام راحل، نام و مکتب امام(ره) را زنده نگه داشته و با تبیین مستمر آن به ویژه در ۱۴ خرداد هر سال، مانع نشستن هر غباری بر چهره نورانی و ملکوتی امام(ره) شده‌اند و از سوی دیگر با عمل به اصول امام(ره) و پیگیری آرمان‌ها، همچنین رعایت تقوی و پرهیز از دنیازدگی، انقلاب اسلامی را در همان مسیر اولیه و البته با رعایت اقتضائات، راهبری کرده‌اند.

از همین اشاره کوتاه می‌توان اهمیت انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری را که در تاریخ ۱۱ اسفند سال جاری و هم‌زمان با دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور برگزار می‌شود، فهمید. مجلس خبرگان رهبری، در سال ۱۳۶۸ با حسن انتخاب خود، دغدغه انحراف، یعنی بزرگ‌ترین خطر محتمل برای انقلاب را خنثی کرد؛ اما این خطر می‌تواند همواره انقلاب را تهدید نماید! لذا مجلس خبرگان همچنان باید مورد عنایت نه فقط نیروهای انقلابی، بلکه آحاد مردم باشد، همان‌گونه که مورد توجه دشمنان انقلاب و مردم شریف ایران است.

کوچک‌ترین اهمال در این انتخابات می‌تواند خدای‌ناکرده در بزنگاهی حساس- که ان‌‌شاءالله پیش نیاید- انقلاب اسلامی را به همان سرنوشتی مبتلا کند که انقلاب‌های بزرگ دیگر به آن مبتلا شدند و یکی از نتایج شوم انحراف آن انقلاب‌ها، بازگشت استبداد و کشتارهایی بود که چون لکه سیاهی، چهره تاریخ را کریه و زشت کرده است.

اهمیت دو انتخابات پایان سال جاری، کینه‌ورزان به ایران عزیز و معاندان را بر آن داشته تا از الآن مردم را از حضور و مشارکت فعال در این انتخابات دلسرد کنند؛ اما ان‌شاءالله این بار نیز مردم با حضور آگاهانه خود، دشمنان را مأیوس خواهند کرد. /مهدی فضائلی، صبح نو